یه روز نااااب
امروز موفق شدم به بهانه ای که حالا توضیحش میدم و خیلی هم برام جالب بود بیام نت و به این همه غیبت و تنبلی پایان بدم . ما اومدیم .... آخه واقعاً دلیل اینکه نمیتونم بیام و زود به زود از خاطرات پسرکوچولو بنویسم( البته بعد از مشغله)اینه که به حدی حرکات و حرفا و کارایی که انجام میده زیاد و متنوع شدن اصلاً یادم میره که از کدومش بگم و بنویسم همین حالا هم دقیقاً همین مشکلو دارم فقط چیزی که باعث شد دیروز ما تبدیل به یه روز ناب بشه این بود که :در طول این 1 سال و 10ماه و 2 روزی که گذشت این تنها روزی بود که ...(ببخشیدا عذر میخوام )معید جان کل روز روز رو پی پی نکرد آخه از بچه ای که رکورد روزی 12 بار رو هم تجربه کرده این واقعاً عجیبه !! نیست...
نویسنده :
مامان لاله
11:09