طلسم شکست
سلام معید من اومدم
معید گلم ، عزیز دلم ،قربونت برم بالاخره بعد از کلی کش و قوس و گرفتاری و اصرار اطرافیان و کسب اجازه از محضر بابایی و رضایت صرفاً لفظی دایی مختار مبنی بر کوتاه کردن موهای شما ما موفق شدیم صبح روز جمعه مورخ 1391/02/29 ساعت 10 صبح شما رو به آرایشگاه ببریمممممممممم
و موهای نازتو کوتاه کنیم البته بابایی که تا اون روز حتی حرف کوتاه کردن موهاتو نمیشد پیشش زد و همش میگفت موهای پسرم با یه سشوار ملایم و از دور صاف صاف میشه!!
وقتی رفتیم توی آرایشگاه(منوچهر)و ؟آقاهه گفت که معمولاً برای اولین بار موهای بچه ها رو از ته کوتاه میکنن ، آقای پدر هم جوگیر شدن و دیدم هی از توی آینه بهم چشمک میزنه که باشه از ته بزنیم تو دلم گفتم آخه آدمم اینقدر حزب باد میشه آخه؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
ولی در عوض من از اونام که فقط میگه مرغ یه پا داره ، مصر، وایستادمو گفتم نه آقا لطفاً فقط دو سانت از موهاشو کوتاه کنید که یکدست بشه و ریشه هاش گرفته شه.
آخه اینکه میگن موهای بچه رو باید از ته زد تا خوب رشد کنه پایه و اساس علمی نداره خودم طی تحقیقات میدانی که انجام دادم به این نتیجه رسیدم ها ها
خلاصه معید جونم اینقد جیغ و داد زدی روی پای بابایی و آقای آرایشگر اینقد عرق ریخت تا طی 5 دقیقه موهات رو کوتاه کوتاه کرد خیلی خوشگل شدی مامانی بهت میاد.
عکسا رو هم سر فرصت براتون میذارم
1391/02/30