سه شنبه
انتظارها به پایان رسید همه منتظریم من و بابایی خیلی بیشتر از بقیه.
معید جون حالا که دیگه اومدنت خیلی نزدیک شده هر لحظه بیشتر از لحظه قبل حست می کنم ، حالا که دیگه اومدنی شدی ازت میخوام یه قولایی بهم بدی قول مردونه باشه مامانی،
اولاًوقتی پا گذاشتی به این دنیا اول باید مرد باشی مرد مرد ، پاک و معصوم باشی درست مثل روز اول مثل فردا ، همیشه همیشه یاد خدا باشی تا خدا هم هیچوقت تنهات نذاره ، توکلت فقط به خدا باشه ، به هیچکس جز خدا تکیه نکن.
معید جون ، من و بابا فرهاد رو قولت حساب می کنیم و تمام سعیمو ن اینه که از هیچی واست کم نذاریم و تا هستیم تمام تلاشمونو واسه خوشبختی ، سلامت و موفقیتت انجام بدیم .امیدمون اینه که هزاران سال باشی و مارو هم یاد کنی ..
اگه خدا خواست وقتی که (نمیدونم بعد چند روز )دوباره برگشتم بازم واست می نویسم از روزای اومدنت ....
مامان لاله و بابا فرهاد منتظرن